آیاتای شیطون و عکس های نمایشگاه نقاشی
سلام دختر گلم، ازینکه هر روز شاهد بزرگتر شدنت هستیم خیلی شادیم. زیاد زمانهایی پیش میاد که با امین می شینیم و در مورد شما صحبت می کنیم که چقدر خوبی و دوست داشتنی و مهربون و البته زیاد منطقی. و در مواردی بسیار صاحب نظر. ده روز پیش لازم شد که وسایل خونه رو جمع کنیم و یه سم پاشی کنیم که خیالمون راحت بشه، شما هم کلی این وسط آتیش سوزوندی. در حد یه اسباب کشی کار کردیم و زحمت کشیدیم. هر لحظه هم شما در کنارمون بودی و دلمون نمی اومد بذاریمت جایی. به هر حال با کنجکاوی هات و درخواست همکاری کردنت کنار اومدیم تا کار تموم بشه. هنوز یه گوشه هایی از کار مونده که وقت نشده انجامش بدیم. از افاضات شما در طی اون چند روز: پدر درحال تمیز کردن اتاق م...